آشنایی با ساختار پوست
پوست بزرگترین و سنگین ترین اندام بدن است.5/1 تا 2 متر مربع از سطح بدن را پوشش میدهد و 15درصد وزن بدن را تشکیل میدهد. ضخامت پوست بین 5/0 تا 6 میلیمتر است. ضخیم ترین لایه پوست درکف دست و پا ست که این ناحیه غدد عرق دارد، اما فولیکول مو یا غدد چربی ندارد. ضخامت لایه اپیدرم این نواحی 5/0 میلیمتر است. پوست نازک بقیه بدن را میپوشاند، دارای فولیکولهای مو، غدد چربی و غدد عرق است. ضخامت لایه اپیدرم این نواحی حدود 1/0 میلیمتر است. پوست یک لایهی مقاومت در برابر ضربه و عفونت، یک مانع برای دفع آب، سدی در مقابل اشعه ماوراءبنفش و مواد شیمیایی مضر است. پوست مرحله اول سنتز ویتامین D را انجام میدهد و کبد و کلیه فرآیند را تکمیل میکنند. پوست یک اندام حسی گسترده است وگیرنده های دما، لمس، درد و موارد دیگر در آن وجود دارند. از دیگر وظایف پوست تنظیم حرارت بدن از طریق تعریق است. همچنین منجر به ارتباط غیرکلامی شده و حالت چهره را تعیین میکند.
لایههای پوست
از سطح به عمق، پوست از 3 لایه تشکیل شده است در شکل 1 نشان داده شده است:
- اپیدرم یا روپوست
- درم
- هیپودرم یا زیرپوست
شکل1: لایههای مختلف پوست.
اپیدرم(Epidermis)
اپیدرم بالاترین لایه یا لایه اپیتلیال پوست است. از یک اپیتلیوم سنگفرشی طبقه بندی شده کراتینه شده تشکیل شده است. پوست، مو و ناخن ها کراتینه میشوند، به این معنی که دارای یک سطح غیرقابل نفوذ مرده و سفت شده از پروتئینی به نام کراتین هستند. این ناحیه فاقد عروق خونی میباشد و به انتشار مواد مغذی از بافت همبند زیرین بستگی دارد، همچنین حاوی پایانههای عصبی نازک برای لمس و درد است.
سلول های اپیدرم
پنج نوع سلول اپیدرمی وجود دارد در شکل2 نشان داده شده است.
– سلولهای بنیادی(Stem cells): سلول های تمایز نیافته که باعث ایجاد کراتینوسیت میشوند و در عمیق ترین لایه اپیدرم لایه بازال وجود دارند.
– کراتینوسیتها(Keratinocytes): اکثریت سلولهای اپیدرمی هستند.کراتین را سنتز میکند.
– ملانوسیتها(Melanocytes): رنگدانه ملانین را سنتز میکنند.
– سلولهای لمسی(Tactile cells): سلولهای مرکل که به آن سلولهای لمسی نیز گفته میشود.
– سلول های دندریتیک(Dendritic cells): سلولهای ایمنی هستند که در اپیدرم یافت میشوند.
شکل2: سلولهای اپیدرم
کراتینوسیت
کراتینوسیتها از طریق میتوز سلولهای بنیادی در لایه بازال یا میتوز کراتینوسیتها در عمیق ترین قسمت لایه خاردار تولید میشوند. میتوز به اکسیژن و مواد مغذی فراوان نیاز دارد، بنابراین هنگامی که سلولها از رگهای خونی درم مهاجرت میکنند، میتوز نمیتواند رخ دهد. کراتینوسیتهای جدید، قدیمیترها را به سمت سطح هل میدهند. با گذشت زمان، کراتینوسیتها صاف میشوند و کراتین بیشتری تولید میکنند. در 30 تا 40 روز یک کراتینوسیت به سطح پوست راه پیدا کرده و پوسته پوسته میشود (لایه برداری) به صورت شوره در میآید. این روند در پیری کندتر و در پوست آسیب دیده یا تحت استرس سریعتر است. پینه(Calluses) یا میخچه(corns) تجمع ضخیم کراتینوسیتهای مرده روی دست ها یا پاها میباشد.
چهار رویداد مهم در لایه گرانولوزوم یا لایه دانه دار رخ میدهد. گرانولهای کراتوهیالین(Keratohyalin)، فیلاگرین(filaggrin) را آزاد میکنند. پروتئینی که کراتین را به بستههای سخت متصل میکند. سلولها پروتئینهای پوششی سختی را در زیر غشاهای خود تولید میکنند. وزیکولهای(vesicles) پوشش دهنده مخلوط لیپیدی را آزاد میکنند که روی سطح سلول پخش میشود و آن را ضد آب میکند. اندامکهای کراتینوسیتها تحلیل میروند و سلولها میمیرند.
ملانوسیتها
این سلولها رنگدانهای به نام ملانین تولید میکنند که مسئول رنگ های مختلف پوست است و از DNA در برابر اشعه ماوراء بنفش محافظت میکند. فقط در لایه بازال یافت میشود، اما توسط فرآیندهای شاخهای در بین کراتینوسیتها پخش میشود و ملانین را توزیع میکند. شکل3 تصویر یک سلول ملانوسیت را نشان میدهد.
شکل3: تصویر یک سلول ملانوسیت.
سلولهای لمسی(Tactile cells) یا سلولهای مرکل
سلول های گیرنده لمسی مرتبط با رشته های عصبی پوستی هستند و در لایه بازال اپیدرم موجودند. برای به تصویر کشیدن سلولهای مرکل به رنگ های ایمونوهیستوشیمی خاصی نیاز است.
سلول های دندریتیک(Dendritic cells) یا سلول های لانگرهانس
سلولهای دندریتیک برای اولین بار توسط پاول لانگرهانس در اواخر قرن نوزدهم شرح داده شد و از این رو به آنها «سلولهای لانگرهانس» نیز گفته میشود. ماکروفاژهایی که از مغز استخوان منشاء میگیرند و در برابر عوامل بیماری زا محافظت میکنند. در استراتوم اسپینوزوم(spinosum) و گرانولوزوم(granulosum) یافت میشود.
سلولهای لانگرهانس مسئول کمک به بدن در تشخیص آلرژنهای(ماده حساسیت زا) جدید هستند. سلولهای لانگرهانس ماده حساسیتزا را به قطعات کوچکتر میشکنند، سپس از اپیدرم به درم مهاجرت میکنند. آنها قبل از رسیدن به غدد لنفاوی راه خود را به دستگاه لنفاوی و عروق خونی پیدا میکنند. در اینجا آنها آلرژن را به سلول های ایمنی به نام لنفوسیتها ارائه میکنند. هنگامی که آلرژن با موفقیت “ارائه” شد، لنفوسیتها دنباله ای از رویدادها را آغاز میکنند تا (1) واکنش ایمنی را برای از بین بردن مواد آغاز کنند، و (2) تکثیر بیشتر لنفوسیتهایی که در آینده آلرژن را تشخیص داده و به یاد آورند را تحریک کنند.
لایههای اپیدرم
پوست نازک شامل چهار لایه است. پوست ضخیم شامل پنج لایه است. شکل 4 لایههای اپیدرم را نشان میدهد.
- لایه بازال(Stratum basale): عمیقترین لایه اپیدرمی، یک تک لایه از سلولهای بنیادی و کراتینوسیتها که روی غشای پایه قرار دارند. سلولهای بنیادی تقسیم میشوند و کراتینوسیت هایی را ایجاد میکنند که برای جایگزینی سلول های از دست رفته به سمت سطح پوست مهاجرت میکنند. همچنین حاوی چند ملانوسیت و سلولهای لمسی است.
- استراتوم اسپینولوزوم یا لایه خاردار(Stratum spinulosum): چندین لایه از کراتینوسیتها توسط دسموزومها(desmosomes) و اتصالات محکم به یکدیگر متصل شده اند. همچنین حاوی تعدادی سلول دندریتیک(dendritic) است
- استراتوم گرانولوزوم یا لایه دانه دار(Stratum granulosum): سه تا پنج لایه کراتینوسیت مسطح میباشد و سلولها حاوی گرانولهای کراتوهیالین تیره رنگ هستند
- لایه شفاف(Stratum lucidum): لایه نازک و رنگ پریده فقط در پوست ضخیم یافت میشود. این لایه حاوی کراتینوسیتهای پر از پروتئین شفاف الیدین است.
- لایه شاخی(Stratum corneum):لایه سطحی پوست شامل چندین لایه (تا 30) از سلولهای مرده، پوسته پوسته و کراتینه شده میباشد. این لایه در برابر سایش، نفوذ، هدر رفتن آب مقاوم است.
شکل 4: لایههای اپیدرم.
در جدول 1 سلولهای سازنده لایههای اپیدرم به اختصار آورده شده است.
لایهها | نوع سلول |
لایه شاخی(Stratum corneum) | سلول های سخت مرده و کراتینه شده بدون هسته. |
لایه دانهدار(Stratum granulosum) | کراتینوسیت و سلولهای حاوی گرانولهای بازوفیل |
لایه خاردار(Stratum spinulosum) | پلهای بین سلولی به نام دسموزوم و دندریتیک |
لایه بازال (Stratum basale) | سلول بنیادی و کراتینوسیت |
با فاصله در زیر اپیدرم غشای پایه قرار دارد، یک ساختار تخصصی که بین اپیدرم و درم قرار دارد و شامل ساختارهای پروتئینی مختلفی است که لایه بازال کراتینوسیت ها را به غشای پایه (همیدسموزوم ها) و غشای پایه را به درم زیرین متصل میکند. غشای پایه نقش مهمی در اطمینان از چسبیدن اپیدرم به درم زیرین دارد. اپیدرم باعث ایجاد تعدادی زائده تخصصی میشود که به آنها ساختارهای آدکسال(adexal) یا آدنکس(adnexae) نیز میگویند. مو و ناخن هر دو از این نمونه هستند، یعنی ساختارهای تخصصی هستند که از گسترش مستقیم اپیدرم تشکیل شدهاند. فولیکولهای مو با غدد سباسه (چربی) و ماهیچه راست کننده (رآکتورپیلی) مرتبط هستند. این عضله مسئول ایجاد برآمدگیهای پوست مرغی بر روی پوست در پاسخ به سرما است.
اپیدرم همچنین باعث ایجاد غدد عرق یا اِکرین(eccrine) میشود، لولههای درهم پیچیدهای در اعماق درم که محلول نمکی آبکی را به داخل مجرای که به سطح پوست ختم میشود ترشح میکند. غدد بزرگتر عرق آپوکرین(apocrine) در زیر بغل و کشاله ران یافت میشوند.
نواحی مختلف بدن دارای نسبتهای متفاوتی از ساختارهای آدنکس و فولیکولهای مو هستند. بهعنوان مثال: موهای متراکم روی پوست سر و نبود مو در کف دست.و یا تعریق شدید زیر بغل وکف دست و پا در مقایسه با سایر نقاط بدن.
درم
درم لایه بافت همبند در زیر اپیدرم و محدوده این بافت از 2/0 میلی متر (پلک) تا 4 میلی متر (کف دست، کف پا) میباشد. عمدتا از کلاژن تشکیل شده است و دارای رگ های خونی، غدد عرق، غدد چربی و پایانههای عصبی میباشد. فولیکول های مو و ریشه ناخن را در خود جای میدهد. بافتی از پوست صورت است که ماهیچههای اسکلتی به آن میچسبند و باعث بروز احساسات در صورت میشوند.
فیبرهای اصلی عبارتند از:
فیبرهای کلاژن: فیبر غالب درم کلاژن است. کلاژن استحکام کششی فوق العادهای دارد و به پوست استحکام و سفتی و چسبندگی می بخشند. تراکم کلاژن در درم فوقانی یا پاپیلاری(papillary dermis) کمتراست ولی ضخامت بیشتری را در درم عمقی یا مشبک(reticular dermis) تشکیل میدهند. لایه پاپیلاری(Papillary layer) ناحیه سطحی درم میباشد. امکان تحرک لکوسیتها و سایر سلولهای دفاعی را فراهم میکند و سرشار از رگهای خونی کوچک میباشد. لایه مشبک(Reticular layer) لایه عمیقتر و ضخیمتر درم است و از بافت همبند متراکم و نامنظم تشکیل شده است. ترک پوستی(Stretch marks) پارگی در رشته های کلاژن ناشی از کشیدگی پوست به دلیل بارداری یا چاقی در این ناحیه رخ میدهد. شکل 5 این دو لایه را نشان میدهد.
شکل 5: (الف) لایه پاپیلاری درم، (ب) لایه رتیکولاردرم.
الاستین:
این نوع فیبر خاصیت ارتجاعی و انعطاف پذیری پوست را فراهم میکند. فیبرهای کلاژن و الاستین توسط ماده زمینهای، یک ژل موکوپلی ساکارید(mucopolysaccharide gel) که در آن مواد مغذی و مواد زائد میتوانند به سایر اجزای بافت منتشر شوند، به یکدیگر متصل میشوند. درم همچنین شامل اعصاب، رگهای خونی، ساختارهای آدنکس اپیدرمی و سلولها است. شکل 6 نحوه اتصال کلاژن و الاستین را نشان میدهد.
شکل 6 : نحوه اتصال کلاژن و الاستین.
سلولهای درم عبارتند از:
ماست سلها(Mast Cells): این سلول ها حاوی گرانول های مملو از هیستامین و سایر مواد شیمیایی هستند که در صورت اختلال در سلول آزاد میشوند. شکل 7 یک سلول ماست سل را نشان میدهد.
شکل 7: سلول ماست سل
سلولهای عضله صاف عروقی(Vascular smooth muscle cells): این سلولها به عروق خونی اجازه میدهند منقبض و منبسط شوند، که برای کنترل دمای بدن لازم است.
سلول های عضلانی تخصصی(Specialized muscle cells): به عنوان مثال، سلول های میواپیتلیال (myoepithelial) در اطراف غدد عرق یافت میشوند و برای دفع عرق منقبض میشوند.
فیبروبلاستها(Fibroblasts): سلولهایی هستند که کلاژن و سایر عناصر درم را بر اساس نیاز برای رشد یا ترمیم زخم تولید و ترشح میکنند. یک فیبروبلاست در حال استراحت در مقایسه با یک سلول فعال، سیتوپلاسم بسیار کمی دارد و به نظر می رسد که دارای یک هسته “برهنه” است. شکل 8 سلول فیبروبلاست را نشان میدهد.
شکل 8 : سلول فیبروبلاست
سلولهای ایمنی(Immune Cells): انواع مختلفی از سلولهای ایمنی وجود دارد. نقش ماکروفاژهای بافتی (هیستوسیتها) حذف و هضم مواد خارجی یا تجزیه شده است ( به فاگوسیتوز معروف است). همچنین تعداد کمی لنفوسیت هم در درم طبیعی وجود دارد. سلولهای التهابی گذرا یا لکوسیتها گلبولهای سفیدی هستند که رگهای خونی را ترک میکنند تا زخمها را بهبود بخشند، عفونتها را از بین ببرند یا باعث بیماری شوند. شکل 9 انواع سلولهای ایمنی را نشان میدهد.
شکل 9: انواع سلولهای ایمنی
نوتروفیلها(Neutrophils) یا پلی مورفها(polymorphs): هستههای تقسیم شده دارند. آنها اولین گلبول های سفید خونی هستند که در طول التهاب حاد وارد بافت میشوند.
لنفوسیتهای(Lymphocytes)T و B: سلولهای التهابی کوچک با زیرگروههای متعدد هستند. این سلولها دیرتر وارد می شوند اما در شرایط التهابی پوست برای مدت طولانی تری باقی میمانند. آنها در تنظیم پاسخ ایمنی مهم هستند. سلولهای پلاسما لنفوسیتهای تخصصی هستند که آنتی بادی تولید میکنند.
ائوزینوفیلها(Eosinophils): سلولهایی باهسته دولوبی و سیتوپلاسم صورتی روی رنگ هستند.
مونوسیتها(Monocytes): به ماکروفاژ ها تبدیل میشوند. ماکروفاژ سلول ایمنی ذاتی بوده نوعی و سلول مخصوص بلع است، به این معنی که با بلعیدن ذرات دیگر یا سلولهای کوچکتر وظیفه خود را انجام میدهد. ماکروفاژ ها از انواع گلبولهای سفید حیاتی در داخل خون هستند که به طور مداوم در اطراف در حال گشتزنی هستند، سلولهای مرده و ذرات خارجی را که متعلق به بدن نیستند پیدا کرده و با فرآیند فاگوسیتوز (حالتی از بلعیدن یا ذرهخواری) آنها را از بین میبرند.
3-5 هیپودرم یا زیرپوست
هیپودرم(Hypodermis) یا بافت زیر جلدی دارای آرئولار(areolar) یا بافت همبند سست و چربی(adipose) بیشتر از درم است و بلافاصله در زیر درم و اپیدرم قرار دارد. کل بدن را میپوشاند و پوست را به بافتهای زیرین میچسباند، به دلیل داشتن رگ های خونی زیاد محل رایج تزریق دارو میباشد. چربی زیر جلدی(Subcutaneous fat) مخزن انرژی و عایق حرارتی است. این بخش در زنان ضخیم تر و در افراد لاغرتر در نوزادان، افراد مسن نازکتر است. شکل 10 قسمتهای مختلف پوست و لایه هیپودرم را نشان میدهد.
شکل10: قسمتهای مختلف پوست و لایه هیپودرم.
3-6 عملکردهای پوست
پوست بزرگترین عضو بدن است و مجموعهای از عملکردهای کلیدی ناشی از واکنش های شیمیایی و فیزیکی متعددی را انجام میدهد.
عملکردهای اساسی پوست عبارتند از:
- حفاظت
مهمترین وظیفه پوست محافظت از بدن در برابر آسیب، گرما، اشعه، مواد شیمیایی و میکروارگانیسمها است. به دلیل ریزش مداوم لایه شاخی، به عنوان یک مانع مکانیکی عمل میکند و اجازه نمیدهد موجودات زنده بمانند یا به داخل پوست نفوذ کنند. ملانین تولید شده توسط ملانوسیتهای موجود در لایه بازال اپیدرم از بدن در برابر اشعه ماوراء بنفش محافظت میکند. سلولهای لانگرهانس موجود در اپیدرم عوامل حملهکننده به پوست را از بین میبرند.
- تنظیم حرارت
پوست همچنین به عنوان یک تنظیم کننده دما عمل میکند و بدن را قادر میسازد تا با تنظیم از دست دادن رطوبت، با دماهای مختلف محیط و شرایط جوی سازگار شود. این کار با کنترل ترشحات و دفع عرق در غدد عرق انجام میشود.
- سنتز هورمون
شکل فعال ویتامین D در حضور نور خورشید در پوست سنتز میشود.
- دفع
پوست از طریق ترشح عرق و سبوم، عملکرد دفعی را انجام میدهد و تعدادی از مواد مضر ناشی از فعالیتهای متابولیک روده و کبد را از بین میبرد.
- نقش ایمونولوژیک
پوست توسط سلول های لانگرهانس می تواند آنتی ژن ها را جدا کرده و به غدد لنفاوی منتقل کنند.
6 . عملکرد حسی
پوست دارای یک شبکه پیچیده از پایانههای عصبی متعدد بین سلولهای اپیدرمی ودرم و اطراف زائدههای پوستی است. این پایانههای عصبی حامل احساس لمس، درد، دما، رطوبت و خارش هستند.
- ظاهر
رنگ، خاصیت ارتجاعی و ضخامت پوست مسئول ظاهر کلی انسان است و پوست را میتوان به عنوان یک ماده تزئینی برای بدن انسان در نظر گرفت.
3-7 رنگ پوست
ملانین یکی از فاکتورهای مهم در تعیین رنگ پوست است. ملانین توسط ملانوسیتها تولید میشود و در کراتینوسیتها تجمع مییابد. دو شکل رنگدانه به نامهای یوملانین(Eumelanin) سیاه مایل به قهوهای و فئوملانین(Pheomelanin) زرد مایل به قرمز (دارای گوگرد) وجود دارد.
افراد با رنگ پوستهای مختلف تعداد ملانوسیتهای یکسانی دارند اما افراد با پوست تیرهتر مقادیر بیشتری ملانین تولید میکنند، ملانین کندتر تجزیه میشود، گرانولهای ملانین بیشتر در کراتینوسیتها پخش میشوند و سلولهای ملانیزه شده در سرتاسر اپیدرم دیده میشوند. در افراد با پوست روشنتر ملانین در نزدیکی هسته کراتینوسیت جمع میشود، ملانین کمی فراتر از لایه بازال دیده میشود.
قرار گرفتن در معرض نور UV ترشح ملانین را تحریک کرده و پوست را تیره میکند. این رنگ با تحلیل رفتن ملانین و لایه برداری سلول های پیر از بین میرود. رنگدانه های دیگر میتوانند بر رنگ پوست تأثیر بگذارند. هموگلوبین(Hemoglobin) رنگدانه در گلبولهای قرمز رنگ مایل به قرمز تا صورتی را به پوست اضافه میکند. کاروتن(Carotene) رنگدانه زرد که از زرده تخم مرغ و سبزیجات زرد یا نارنجی به دست میآید و در لایه شاخی و چربی زیر جلدی جمع میشود.
3-7-1 فتوتایپ پوست فیتزپاتریک
روش تایپ پوست فیتزپاتریک برای پیش بینی واکنش پذیری پوست در فتوشیمی درمانی در سال 1975 توسعه یافت [12]. مقیاس فیتزپاتریک به عنوان طبقه بندی رنگ پوست انسان شناخته می شود و برای تخمین پاسخ انواع پوست به قرار گرفتن در معرض نور استفاده میشود. یک روش شناخته شده برای تحقیقات پوستی در مورد پیگمانتاسیون پوست انسان، مقیاس فیتزپاتریک است. با استفاده از جدولهای زیر نوع پوست هر فرد به دست میآید. با پاسخ به هریک از سئوالات مطرح شده در جداول زیر و جمع امتیازات هر سه جدول با استفاده از شکل 11 نوع پوست هر فرد مشخص میگردد. امتیاز: ژنتیکی + حساسیت + قرار گرفتن در معرض عمدی = نوع پوست
جد.ل2: ژنتیک (ویژگی های فیزیکی)
امتیاز | |||||
مشخصات | 0 | 1 | 2 | 3 | 4 |
رنگ چشمات چیه؟ | آبی روشن یا سبز، خاکستری | آبی، سبز، خاکستری | آبی تیره یا سبز، قهوه ای روشن (فندقی) | قهوه ای تیره | سیاه مایل به قهوه ای |
رنگ موهای شما (به طور طبیعی و قبل از پیری) چگونه است؟ | قرمز | طلایی | بلوندی یا بلوند تیره | قهوه ای تیره | مشکی |
رنگ پوست شما (نواحی در معرض نور) چیست؟ | رنگ صورتی | خیلی رنگ پریده | قهوه ای روشن یا زیتونی | رنگ قهوه ای | قهوه ای تیره |
آیا در مناطقی که در معرض آن قرار نگرفته اند کک و مک دارید؟ | زیاد | چندین | تعداد کمی | نادر | هیچ یک |
جدول 3:حساسیت (واکنش به قرار گرفتن در معرض نور خورشید)
امتیاز | |||||
گرفتن در معرض | 0 | 1 | 2 | 3 | 4 |
اگر برای مدت طولانی زیر نور خورشید بمانید چه اتفاقی برای پوست شما می افتد؟ | سوختگی شدید، تاول، لایه برداری | سوختگی متوسط، تاول، لایه برداری | سوختگی گاهی به دنبال لایه برداری است | سوختگیهای نادر | بدون سوختگی |
آیا بعد از قرار گرفتن در معرض آفتاب قهوه ای می شوید؟ | هرگز | به ندرت | گاهی | غالبا | همیشه |
چقدر قهوه ای می شوید؟ | به سختی یا اصلا | برنزه روشن | برنزه متوسط | برنزه تیره | برنزه خیلی تیره |
آیا صورت شما به خورشید حساس است؟ | بسیار حساس | حساس | حساس خفیف | مقاوم | بسیار مقاوم |
جدول 4: قرار گرفتن در معرض عمدی (عادات برنزه شدن)
امتیاز | |||||
قرارگرفتن در معرض | 0 | 1 | 2 | 3 | 4 |
چند بار برنزه میشوید؟ | هرگز | به ندرت | گاهی | غالبا | همیشه |
آخرین بار چه زمانی پوست خود را در معرض آفتاب یا منابع برنزه کننده مصنوعی (تخت برنزه) قرار دادید؟ | بیش از سه ماه پیش | در 2-3 ماه گذشته | در 1-2 ماه گذشته | در هفته گذشته | در روز آخر |
شکل11: نوع پوست فرد.
3-8 آشنایی با ساختار مو
3-8-1 مقدمه:
یک درمانگر زیبایی که درمانهای مربوط به زیبایی و لیزر موهای زائد را ارائه میدهد باید آناتومی و فیزیولوژی اولیه مو را بداند. مو، ناخن و غدد پوستی اندامهای کمکی (زائدههای) پوست هستند. مو و ناخن عمدتاً از سلول های مرده و کراتینه شده تشکیل شدهاند. کراتین نرم انعطاف پذیر لایه شاخی پوست را تشکیل میدهد.کراتین سخت فشرده مو و ناخن را تشکیل میدهد. پیلوس(Pilus) نام دیگر مو میباشد. پیلی(pili) جمع پیلوس است. مو رشته باریکی از سلولهای کراتینه شده که از لولهای در پوست به نام فولیکول مو رشد میکند. مو بیشتر قسمتهای بدن به غیر از کف دست، کف پا بخشهای انتهایی انگشتان دست و پا. لب هاو قسمتهایی از اندام تناسلی را میپوشاند. . اندام و تنه دارای 55 تا 70 تار مو در هر سانتی متر مربع و صورت حدود 10 برابر بیشتر است. 100000 مو در به طور متوسط در پوست سر یک فرد وجود دارد. تفاوت در پرمویی در بین افراد عمدتاً به دلیل تفاوت در بافت و رنگدانه مو است.
انواع مختلف مو عبارتند از: موهای سر، مژهها، موهای بدن، موهای زیر بغل و ناحیه تناسلی. موهای سر به عنوان عایق حرارت عمل میکند و از سر محافظت میکند. مژهها از ورود ذرات گرد و غبار به چشم جلوگیری میکنند. موهای بدن به عنوان عایق حرارت عمل میکند. و موهای زیر بغل و ناحیه تناسلی بالشتکی در برابر اصطکاک ناشی از حرکت ایجاد میکنند.
3-9 سه نوع مختلف مو
لانوگو(Lanugo): موهای ریز، پرزدار و بدون رنگدانهای که در 3 ماه آخر رشد روی جنین ظاهر میشوند.
ولوس(Vellus): موهای ظریف و رنگ پریده که در زمان تولد جایگزین لانوگو میشوند. دو سوم موهای زنان، یک دهم موهای مردان و تمام موهای کودکان به جز ابروها، مژه ها و موهای سر آنها از این نوع است.
ترمینال(Terminal): طولانیتر، درشتتر و دارای رنگدانههای بیشتر هستند. ابروها، مژهها و موهای سر را تشکیل میدهد. بعد از بلوغ، موهای زیر بغل و ناحیه تناسلی افراد را تشکیل میدهد. موهای صورت مردان و مقداری از موهای تنه و اندامهای آنها از این دسته هستند.
3-10 ساختار مو و فولیکول
مو در طول خود به سه ناحیه تقسیم میشود در شکل 12 نشان داده شده است:
پیاز(Bulb): قسمت متورم در پایه جایی که مو از درم یا هیپودرم سرچشمه میگیرد. فقط سلولهای موی زنده در پیاز مو یا نزدیک آن هستند.
ریشه(Root): باقی مانده مو در فولیکول است.
شفت یا ساقه(Shaft): قسمت بالای سطح پوست را ساقه مو میگویند.
پاپیلای پوستی(Dermal papilla): جوانهای از بافت همبند عروقی که توسط پیاز محصور شده است و تنها منبع تغذیه مو میباشد.
ماتریکس مو(Hair matrix): ناحیهای از سلول های فعال میتوز بلافاصله بالای پاپیلا قرار دارد و مرکز رشد مو است.
شکل 12: ساختار مو
سه لایه درونی مو که در شکل 13 نشان داده شده است، شامل:
کوتیکول(cuticle): بیرونی ترین لایه مو است. که از همه اجزای زیر آن محافظت میکند. از لایههای متعدد سلول های بسیار نازک و پوسته پوسته مانند فلس تشکیل شده است که روی یکدیگر همپوشانی دارند و به سمت بالا هدایت میشوند.
قشر(cortex): قشر در زیر کوتیکول قرار دارد. بخش عمدهای از مو را تشکیل میدهد و از چندین لایه سلولهای کراتینه کشیده تشکیل شده است.
مدولا(medulla): قسمت مرکزی ساقه مو را مدولا مینامند. رنگ واقعی مو با رنگدانههای رنگی موجود در مدولا تعیین میشود. میزان انعکاس وضعیت مو را تعیین میکند. موهای سالم براق به نظر میرسند و موهای ناسالم مات.
شکل13: لایههای درونی مو
فولیکول(Follicle) فولیکولهای مو در ابتدا در پوست جنین انسان ، بین هفتههای 8 و 12 بارداری تشکیل میشوند. هر پستاندار با تعداد ثابتی فولیکول متولد میشود که معمولاً بیشتر افزایش نمییابد، به استثنای زمانی که بهبود زخم اتفاق میافتد، اگرچه این یافته فقط در پوست موش نشان داده شد. رشد و تمایز فولیکول های مو به طور کلاسیک به سه مرحله اصلی تقسیم می شود: القاء، اندام زایی (یا پیشرفت) و تمایز سلولی (یا بلوغ). در شکل این مراحل به صورت شماتیک نشان داده شده است. فولیکول لولهای که به داخل درم و احتمالاً هیپودرم امتداد مییابد غلاف ریشه اپیتلیال(Epithelial root sheath) گسترش اپیدرم در مجاورت ریشه مو است. و در انتهای عمق به شکل برآمدگی(bulge) و منبعی از سلولهای بنیادی برای رشد فولیکولها عریض میشود. غلاف ریشه بافت همبند(Connective tissue root sheath) مشتق شده از درم اما کمی متراکم تر است و غلاف ریشه اپیتلیال را احاطه میکند. گیرندههای مو(Hair receptors) رشتههای عصبی حسی که فولیکول ها را در هم میپیچند. ماهیچه راست کننده(Piloerector muscle، arrector pili) ماهیچه صافی که فولیکول را به درم متصل میکند. و همچنین مسئول پوست مرغی شدن مو و پاسخ پوست در برابر سرما می باشد.
شکل 14: آناتومی فولیکول مو
شکل17: اساس رنگ و بافت مو. موهای صاف از نظر مقطع گرد هستند، در حالی که موهای مجعد صاف تر هستند. موی بلوند دارای یوملانین کمی و مقدار متوسطی فئوملانین است. در موهای سیاه و قهوهای یوملانین غالب است. موهای قرمز رنگ خود را عمدتاً از فئوملانین میگیرند. موهای خاکستری و سفید فاقد رنگدانه و دارای هوا در مدولا هستند.
چرخه رشد مو
به طور متوسط، موها 25/1 سانتی متر در ماه رشد میکنند. همچنین تخمین زده میشود که به طور متوسط روزانه 80 تا 100 مو از دست میدهیم. یک رشته مو در طول عمر خود به طور مداوم رشد نمیکند. مراحل چرخه زندگی مو عبارتند از: آناژن، کاتاژن، تلوژن، اگزوژن.
آناژن
در مرحله آناژن، فولیکول مو فعال است و مو به طور مداوم در حال رشد است. در این مرحله 90 درصد فولیکولهای پوست سر در یک زمان معین رشد میکنند و سلولهای بنیادی تکثیر میشوند. سلولهای غلاف ریشه در بالای پاپیلا سلول های مویی ماتریکس مو را تشکیل میدهند، سلولهای مو، کراتین را میسازند و وقتی به سمت بالا رانده میشوند، میمیرند. موهای جدید در اوایل آناژن سریعتر از موهای قدیمی رشد میکنند، متوسط رشد آن 25/1 سانتی متر در ماه است.
کاتاژن
مرحله بعدی چرخه رشد مو کاتاژن نامیده میشود. در طی این چرخه، فولیکول مو دچار یک دوره تغییر میشود و رشد نمیکند. . میتوز در ماتریکس مو متوقف میشود و سلولهای غلاف زیر برآمدگی میمیرند. پایه مو کراتینه میشود و به محصول نهایی رشد مو تبدیل میشود و به راحتی بیرون کشیده میآید. در هر زمان فقط حدود 1% از فولیکول ها در مرحله کاتاژن هستند.
تلوژن
این دوره استراحت فولیکولهای مو است. در این مرحله پاپیلا به برآمدگی میرسد. این مرحله حدود 3-4 ماه طول میکشد. تقریباً 13٪ از فولیکولها در هر زمان در حالت تلوژن هستند.
در طول کاتاژن یا تلوژن ریزش کند یا در مرحله بعدی آناژن بیرون زده شود. در بزرگسالان جوان، فولیکولهای پوست سر 6 تا 8 سال در آناژن، 2 تا 3 هفته در کاتاژن، 1 تا 2 ماه در تلوژن سپری میکنند. شکل 16 مراحل رشد مو را نشان میدهد.
شکل18: در بزرگسالان جوان، فولیکولهای پوست سر 6 تا 8 سال در آناژن، 2 تا 3 هفته در کاتاژن، 1 تا 2 ماه در تلوژن سپری میکنند.
3-13 عملکرد مو:
بیشتر موهای تنه و اندام ها وستیژیال(vestigial) هستند. عملکرد فعلی کمی دارد اما اجداد را گرم نگه داشته است. گیرنده های مو ما را از خزیدن انگل ها روی پوست آگاه میکنند. پوست سر گرما را حفظ میکند و از آفتاب سوختگی محافظت میکند. موهای محافظ ( vibrissae)حفاظ سوراخ های بینی و مجرای گوش در برابر عوامل خارجی میباشد و مژه و ابروها به ارتباط غیر کلامی و بیان احساس ما کمک میکنند.